محمود احمدی نژاد! |
او آمد که بیآرد مهر را میان-----چه شد زهر آمد جایش میان؟
همی پارسا پیشگی کرد نماد----- نام فسادگران در جیب نهاد!
همی گفت راه به راه که رو کنم-----زمانش که شد چوب لایه
چرخشان کنم!
کاخ شهرداری ننشسته رها کردیم ما----- نشان دایدم ز آنها جدا هستیم ما
خواهیم مهرورزی را دهیم گسترش-----آوردن نفت به سفره ها هست
بسترش!
زمان ها گذشت و گذشت-----هر چه گفته بود ز یادها برفت
ز پر کاری او و یارانش همی-----رسد ما را گه بی گاه، پته رو
کنی!
دانی که او چگونه گردش کند-----به نام کاری سفر، ایرانگردی کند!
همی گوید که ما نوکر مردمیم-----نگوید چرا آزارگر مردمیم!
گر ز دستیارانش چیزی لو رود-----برای زد و بند با سران دیگر با سر رود
فسادگری لو نداد که هیچ-----خود تا توانست داد پیچ
گویا مانده تا خوب خوب پر شود-----نام برخی کسان در آن تو
شود!
زبان دارد یکی بلند و دراز-----ز هر چیز و هر کس گوید بدون تراز!
جوری هستند همه با او آشنا-----که گویی دلقکیست شادی آورا!
لیچار و خالی به اندازه ای بندد او-----که گر بشمری
فراموش کنی هم او
این است سالار جمهور ایران
ما----- نسناس * مزه پران ویران گرا!
گر ز او گیریم وَرجه و وُرجه را----- باز او به چهر ماندچو نسناس
ها!
برآوردم چامه ای برازنده ی آن-----که شاید پُر کند سخنانی باره
ی آن
کمی گفتم هر چه بود گویا بود و پُر-----کزین بیشتر مگر باشد
سخن نَغز* و سُر
جانوری دو پا از گونه ی آدمی زاد-----کسی نیست جز محمود
احمدی نژاد!
*نسناس =
میمون
*نَغز= شیرین، سُر،
روان و...
شاد و نیک باشند جهانیان تا همی----- مهربان و آرامشمند باشند
تا همی
رو به آینده نیک گویم درود-----تا آغازی دوباره همگان بدرود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر