به باور
من برنامه هسته ای ایران به تنهایی گرفتاری و دشواری پیش روی ایران با کشورهای
گسترش یافته ی تراز یکم جهان در سر آنها آمریکا و اروپا نیست.
دشواری (و شاید دشواریهای)دیگری در سایه ی آن پنهان هست و در برنامه ی
هسته ای ایران خود را نشان میدهد.
از
اینرو پذیرش ایران به سان یک کشور دارنده ی نفت و گاز فراوان، بهمراه پیشرفت های گام
به گام دانشی و فنی در زمینه های هسته ای، موشکی، رزمی، پزشکی، الکترونیکی و ... در
چهارچوب و پژول یک کشور درحال فیاری (صنعتی) شدن از سوی توانش های برتری همچون
آمریکا و انگلیس و آلمان و... سخت و دشوار است.
در کشمکش
و درگیری بر سر برنامه ی هسته ای کشورمان ایران از اسرائیل که یک توانش کوستکی
(منطقه ای) هست هم باید سخن گفت که بسیار در این زمینه رخنه گر و خشم ور هست. گمان
من این است که اسرائیل برای کشورهای توانمند اروپایی و آمریکایی، گرانیگاه و همچون
میخک افزار پرگار است که با آن میتوانند خط کشی های ساستاریکی(سیاسی)، رزمی،
مانبدی(اقتصادی) برای خورآیمیانه ی(خاورمیانه) بکنند و کشورهای خورآیمیانه را در
مهار نگه دارند تا مبادا بیش تر از اندازه ای که آنها میخواهند پیشرفت کنند و
دردسر ساز شوند.
نمونه
اش این میشود که؛ چی داشته باشند، چی نداشته باشند، چه اندازه پیشرفت کنند، در کجا
ها دخالت کنند و کجاها نکنند و... به هر روی هر جور که باشند بایستی زیر دست آنها باشند
نه بیشتر!.
و
اگر کشور ایران که در سرزمین های نفت و گاز خیز بزرگ جای دارد بخواهد پیشرفته تر و
بزرگتر شود به گونه ای که سیجی(خطری) بزرگ
برای خودشان و گِرانیگاهشان اسرئیل پیش بیاورد اینجاست که کوشش میکنند تا جلوی این
کار را بگیرند.
به باور
من چون اسرائیل یک کشور کوچک با مردم کم و بدون نفت و گاز است و رویهم رفته نیروی پایه
ایش بسیار کم است نمی تواند توانش برتر(ابر قدرت) شود. حال دربرابرش کشورهایی
همچون ایران و عراق و عربستان بهترین جایگاه را در خورایمیانه دارند بویژه ایران
که هم در دریای کاسپین یا مازندران نفت و گاز دارد و هم در کنداب پارس(خلیج پارس)
و از نظر پهناوری، کشوری بزرگ است و هم جمیت مردمی بالای 75 میلیون دارد و با
آسیای میانه و قفقاز همسایه و همچنین به خُشکیمانک (شبه قاره) هندوستان نیز نزدیک
است و ... که این ها جایگاه راهبردی ایران را نشان میدهد که هیچ کدام از این ها را
اسرائیل ندارد.
اسرائیل نمیتواند هتا با این همه پشتیبانی که میشود
از خود یک هُمال(خُمانه، رقیب) و کشور نیرومند و تراز یکم بسازد چون ناتوانی های بنیادی
دارد که برخی را در بالا برشمردم، بسیار وابسته به توانشهای دُشستری(غربی) است از
اینرو به خودی خود نمیتواند بزرگ و نیرومند شود و روزی بخواهد روبروی همپیمانان
اروپایی و آمریکاییش "دشمنانه" بیاستد از این رو نیازمند همپیمانانش است
و همپیمانانش هم نیازمند او هستند و اسرائیل نمی تواند فراتر از آنی که هست باشد
چون همانجور که گفتم جایگاهش را ندارد و اگر این را هم کنار بگذاریم، گرفتاریهایی بزرگی
چون سرزمین فلسطینی و جنگ و ستیز و کشمکش فراوان با همسایگان عربی و عرب زبان پیرامونش
داشته و تا کنون هم این زخم و آشفتگی همچنان باز است.
حال
اگر کشور ایران به پیشرفت های دانشی و فنی بالا در زمینه های رزمی و جنگی هوا و
فضا و... برسد، در گامه(مرحله)ی نخستش همین "توانایی ساخت بمب هسته ای"،
با نگاه به جایگاه راهبردی ایران پای خود را به سرای کشورهای توانمند و پیشرفته میرساند
هرچند دیر و کم ولی در هم اندیشی و رایزنی های کلان جهانی بویژه در بخش خورآیمیانه(خاورمیانه)
زون و سهم خواهد داشت.
که
این به چم بیشتر شدن دردسرها و دشواریهای گسترده برای توانش های برتر یا ابر
قدرتها است و جایگاه اسرائیل را به چم پیشرفته ترین کشور خورآیمیانه چون توان هُمالگی(رقابت)
با ایران را (به راستی) ندارد به سادگی از دست میرود زیرا با یاری همپیمانان بزرگش
پدید آمد و تا به اکنون هم با یاری آنان مانده است.
از
این رو ایران به جایگاهی میرسد که میتواند نقشی خورشیدوار در خورایمیانه داشته باشد
به گونه ای که جایگاه آمریکا را در کشورهای عربی که آمریکا (و برخی از کشورها دیگر
مانند انگلستان) به آنها جنگ افزار میفروشد و در
برخی از آنها پایگاه جنگی و همچنین رخنه دارد (که بیشتر برای مهار
خورآیمیانه ی نفت و گاز خیز به نام پشتیبانی رزمی از همپیمانان خود است) سست و
لرزان و ناکارآمد خواهد کرد.
به
دنباله ی این راه، ایران این کار را با ساخت پنهانی بمب هسته ای و ساخت موشک های
دور بُردتر، سامانه های دفایی(دفاعی) و هواپیماها و ماهواره های پرتوانتر و
نیرومندتر و پیشرفته تر و... خواهد کرد که به روشنی گودال و چالشی ژرف و بزرگ برای توانشهای تراز یکم جهان از
آمریکا گرفته تا به اروپا و دیگر کشورها پیشرفته خواهد بود که با آمریکا هماهنگ و
همپیمان نزدیک هستند.
ایران
هر چه نیرومند تر شود برای کشورهای نیرومند دُشستری (غربی) دردسر بیشتر می آورد.
نمیشه کشوری نیرو بگیرد ولی جاپایش را سفت نکند یا دستکم کوشش به استوارتر شدنش
نکند.
آشکار
هست که ایران دوره ی جمهوری اسلامی، به مانند کشورهای خورایمیانه ای دیگر مانند
عربستان و امارات عربی و قطر و... سربه زیر و رام در برابر بیگانگان نیست.
ایران
در دوره ی دودمان پهلوی پس از یک دوره ی سنگین واپسماندگی رو به سوی پیشرفته تر
شدن پیش میرفت ولی به همراه همگون(فرنگی شدن) و همسو شدن با کشورهایی همچون اروپا،
آمریکا و همچنین با نزدیکی به اسرائیل که
از اینرو راه بازتر بود در خورآیمیانه برای ایران ولی نه برای توانش برتر شدن و فراتر
از اندازه ای که آنها میگوند و "داشتن نیروی" به چالش کشیدن آمریکا و انگلیس
و رویهمرفته دُشستر(غرب) که "آنها همچین ایرانی را که در برابر آمریکا و اروپا
بتواند بیاستد" را نمیخواستند و نمیخواهند.
نمونه
اش اینکه اگر ایران تنها توانایی ساخت بمب هسته ای را داشته باشد این برای آنها به
چم به سیج(خطر) افتادن سود و هوده ی بزرگ و کوچکشان است
و
خُب پیداست که هر چه در جهان توانش های برتر کم تر باشد سود بیشتر خاهد بود.
مانند
این است که شمار کارخانه ها و شرکت های سازنده ی ریز پردازنده های پیشرفته ی رایانه
بالا برود و با فروش کردن آنها از سود فروش کالاهای کارخانه هایی همچون "اینتل
و ای ام دی" و.. . کاسته شود که مایه ی نگرانی و زیان این دو شرکت خواهد بود.
گیراتر
از همه اینکه در دوره ی پهلوی در زمان محمدرضا شاه ایران نتوانست به یاری و کمک کشورهای
دُشستری(غربی)یا توانش های اروپایی و آمریکا که با ایران پیوست دوستانه ای داشتند فیار(صنعت)
فولاد سازی نوین داشته باشد و این روسیه ی شوروی کومونگرایی (شوروی کومونیستی) بود
که در این زمینه همیاری کرد!
چکیده
ی سخن اینکه از نظر من ایران دوره ی جمهوری اسلامی که برپایه ولایت فقیه است خودسالار
تر، ستیزنده تر، تندرو تر و ایستاده تراز ایران دستکم 150 سال گذشته است.
ولی
در زمینه ی آزادی چپیره ای و جامعه ای، فرهنگی و رویهم رفته هوده ی مردم(حقوق بشر)
که جستار این نوشتار نیست، ایران امروز حالش بسیار بدخیم است که آنهم از برای نگرش
خودکامه ور واپسگرای فرهنگی و اسلامگرایی تندرو فرمانران بر ایران امروز است.
این
نوشتار من بیشتر رو به ایران دارد نه سرراست جمهوری اسلامی ولایت فقیه که امروزه
فرمانرانی میکند بر ایران و اینکه جمهوری اسلامی ولایت فقیه با بدست آوردن بمب
هسته ای یا توانایی ساختش چه میخواهد بکند یا نکند سخنیست جدا از این نوشتار، از
اینرو جمهوری اسلامی با توانایی بسیار کمتر از اروپا و آمریکا کار بسیار سخت و
دشواری کرده که دربرابر آنان تا کنون بسیار ایستادگی کرده و فرونپاشیده است که این
ایستادگی با هزینه های بسیار بالا همراه بوده و همچین از نظر من اگر نفت و گاز
ایران نبود جمهوری اسلامی ولایت فقیه و یا هر فرمانرانی دیگری به مانند آن سرسخت هم
نمیتوانست این همه ایستادگی پر هزینه (درست یا نادرست بودنش به کنار) بکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر