۱۳۹۱ آذر ۲۹, چهارشنبه

گویا هواداران علی خامنه ای با آمدن به فیسبوک خواست خودنمایی و پر هوادار نشان دادن او را دارند!

صفحه ی علی خامنه ای در فیسبوک!



اینکه هواداران علی خامنه ای صفحه ای در فیسبوک باز کردن و در اون سخن پراکنی میکنند به نظر من اگر کار بیت او و هوادارانش ور رویهمرفته سازمانیافته باشد آغازیست بر این داستان که علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در اینترنت و فیسبوک که پیشتر جایگاه دشمن و پتیارگان و مخالفانش از نظر خودشان شمرده میشد، هواداران بسیاری دارد!
و گویا خواست و قصد گله ای آمدن و پسند/ لایک کردن این صفحه دستور کار بسیجیان و مزدوران و تنپروران ولایت فقیه است تا همین را نشان بدهند!
با در نظر گرفتن راهپیمایی های سازمانیافته ی به گفته ی خودشان خودجوش و مردمی که هر سال کم و بیش دو بار برگذار میکنند توی فیسبوک مزدوری و ولوله کردن که چیزی نیست.

من یک هشداری میدم به اونهایی که نظر مینویسند در آن صفحه که اگر در ایران هستن بپا و هشیار باشند که این مزدوران از دم دستگاه ها و فناوریهای فرنگی و خارجی بهره برداری میکنند و سپس بدشان را میگویند، شاید یا امکانش هست مزدوران ولایت فقیه رد گیری کنند و دمار از روزگار کاربران فیسبوک دربیارند!

با این حال میدان اینترنتی دیگه میدان شهر نیست که توش نشه از ترس و هراس بسیار نیومد و کاری نکرد! بایستی با ابزارهای نرم افزاری و اینترنتی به آنها نبرد نمود. از همه ی کسانی که این نوشتار را میخوانند خواهشمندم که همگی با راهکاریهایی، به این مزدوران در فیسبوک دست کم پیروزمندانه درس خوبی داده شود!
شُدنیست چند روز یا چند هفته ی دیگه اینها توی برنامه ی 30-20  و دیگر برنامه ها ... در اینباره بگویند و بنویسند که شبکه های جنگ نرم به تسخیر ولایتمداران درآمد! و دشمنان و فتنه گران در اینترنت و فیسبوک هم بیشمار نیستند و علی خامنه ای بیشترین پسند را دارد و...
مزدوران ولایت فقیه خودکامه، این اینترنت لاکپشتی را بزور دارن میدن با اینهمه پالودگری/ فیلترینگ، پس چرا نباید از این ها پذیرایی آتشین نشه؟! براش گذارش هر چه بیشتر رد نشه و ریپورت نشه؟! اون هم جایی که خودشان پالوده/ فیلتر کرده اند!

شاید هم با خوشان (از پُر رویی) میگویند که این صفحه را برای ایرانیان خارج از کشور ساخته اند. همچون داشتن گیرنده های ماهواره ای که جمهوری اسلامی ولایت فقیه در ایران آن را ناروا می شمرد ولی برای بهره گیری خودشان روا است!

اگر این صفحه درست باشه (یا نباشه) چه بسا چند روز دیگه هم صفحه هایی همچون بسیجی، حزب اللهی، فداییان رهبر و دیگر... هم باز کنند و گله ای و سازمانی پسند و لایک کنند! و خودنمایی کنند که هوادار دارند!  شاید در آینده فراخوان و زمان راهپیمایی های مزدوری ولایت فقیهیشان را هم توی فیسبوک بذارن! گویا میخواهند از فیسبوک به سود خودشان بهره برداری کنند.

باز هم میگویم و امیدوارم حالا که اینها اومندن توی فیسبوک (برای پاچه خواری و کاسه لیسی ولایت فقیه) بایستی با نگه داشتن نکته  های ارمندی / ایمنی با آنها دست کم در فیسبوک برخورد شود تا به آسانی لنگ نندازن توی فیسبوک و بوغ ولایت فقیه خودکامه را بزنند!


·    در پایان

ستار بهشتی را همین ماه پیش کشتن و هیچی به هیچی و مزدوران ولایت فقیه توی فیسبوک با پالوده شکن/ فیلتر شکن و... آزادانه رفت وآمد میکنند توی فیسبوک! سپس این و آن را ردیابی و دستگیر میکنند! اکنون هم اومدن تا با چاپلوس کاری و ساندیس خورانگی و شلوغکاری کردن، از دارایی های به تاراج رفته ی ایران که در جیب گشاد نامردان و فرومایگان و روحانیون هرزه مونده چیزی گیرشون بیاد! البته نه همشون که برخی سرسپرده ی بی اراده ی ولایت فقیه هستند.



پاینده جهان و ایران بهمراه آزادی و نیکی و مهربانی

۱۳۹۱ مهر ۳, دوشنبه

بستن گوگل به نام درخواست مردم، به کام جمهوری ولایت فقیه اسلامی!

 
جستجوگر گوگل و نشان ایست!




همین که خبر بسته شدن گوگل{در ایران }را شنیدم و سپس هم خواندم که گفته اند با درخواست پی در پی مردم! این کار را کرده اند، اندکی درنگ کردم و سپس با خودم گفتم چرا هیچ زمان نمیگویند که برای پیگیری و کیفر، هاپولی یا اختلاص کنندگان  3000 میلیارد تومانی و فسادهای پر شمار و گرانی گسترده درخواست مردمی شده است! {هر چند که چرا را همینجوری به کار بردم}
هر چی دوست دارند به نام درخواست مردمی بازگو میکنند سپس اگر نظرسنجی خودشان در پَنژِرک تلوزیون خبر چیزی بجز خواست جمهوری ولایت فقیه اسلامی را نشان دهد میگویند نادرست بود و هک شده بود و...!
درخواست های گسترده ی جنبش سبز که شمار بسیار ی از مردم بازگو میکردند هیچ بود! ولی درخواستهای بی نام و نشان و من درآوردی همه چی بود؟!
من جنبش سبز را نمونه آوردم درحالی که از آغاز دوره ی جمهوری ولایت فقیه اسلامی چیزهای بنیادینی که همیشه کاربرد خواهند داشت بازگو میشد از نمونه ؛ آزادی، مردمسالاری که جمهوری ولایت فقیه  اسلامی در انجام این ها شایستگی و بایستگی آن را ندارد و تا کنون نشان هم نداده است!

خند دارش یا گریه دارش {بسته به دیدگاه خوب یا بد }اینجاست که یکی از آخوند های یاوه گو یک همچین چیزی گفته بود؛ مردم گرانی را ایستادگی میکنند ولی بد حجابی را نه!


·     این جاست که باید گفت؛

برای بستن  جستجوگر  و جی میل گوگل درخواست مردمی بود! ولی برای دزدیها و چپاولها و آزاررسانی ها نبود؟!
_زنده و تندرست باد آدم راستگو و پاک و نیک و مهربان .
_مرگ بر هرچی یاوه گو و دروغگوی بزرگ  و پلید که برای انجام هرکاری بهانه تراشی های گوناگون میکنند.
_شرم بر آنها که این کارها را ناپسند میدانند ولی از کنندگانش پشتیبانی میکنند یا هورا میکشند.
_مرگ بر آنها که در کنار همچین کسانی میباشند  و به گونه ای همسود آنها هستند .

این دزدی ها و چپاول ها و فسادهایی که در دوره ی جمهوری ولایت فقیه اسلامی لو رفته است، زشت و ناپسند میباشند ولی گویا هیچی توی کله ی اینها فرو نمیرود! که بجای بستن جستجوگر و جی میل گوگل و دیگر ...، باید جلوی انجام دزدی ها و چپاولها و فسادها و رفتارها و برخوردها زشت و پلید را گرفت و بست نه لو دهندگان و رسانه ها را ! ولی چه کنیم که هم اکنون نیست کمترین گوش شنوا و چشم بینا و مغز خردمند و توان انجامی!


·     در پایان؛

_من که دیر زمانی هست که تنها با پالوده شکن (فیلتر شکن)  توی اینترنت میروم و تا زمانیکه اینترنت زانیچی (ملی) نکنند وهمه چیز برچیده نشه جای گرفتاری چندانی نیست ولی اگر اینترنت جهانی از ما گرفته شود دیگه رفتن به اینترنت جهانی بسیار بسیار سخت خواهد بود و چه بسا ناشدنی !
_گویا داریم کم کم به توفان بزرگ ویرانگر نزدیک میشویم و یکی از نشانه هایش هم دیوارکشی های اینچنیی و بدتر از این خواهد بود تا کسی جُم نخورد و کمترین راه خرده گیری هم بسته شود و کشور حالت جنگی بخود بگیرد و همه آماده ی جنگ و در راه آرمانهای جمهوری ولایت فقیه اسلامی باشند!





جهان و جهانیان آسوده و پایدار و نیک و مهربان باشند همیشه

۱۳۹۱ شهریور ۲۸, سه‌شنبه

چه حسی از دیدن اینها میتوان داشت، میهن دوستی یا ...؟!

سه مرد بختیاری پوش  رو بسوی آرامگاه کوروش دوم هخامنشی بزرگ




دیدن سه مرد بختیاری پوش که رو بسوی آرامگاه کوروش دوم هخامنشی بزرگ به حالت گرامیداشت ایستادن ! چه  حسی به آدم میدهد؟!
این سه مرد خودشان  چه حسی دارند و برای چه اینگونه ایستادن آیا براستی ارج و بزرگداشت کوروش دوم هخامنشی بزرگ است یا تنها حالت شوخی و خوشمزگی و یا برای رُخشی (عکسی) اینگون ایستادن؟!
با نگاه به اینکه شناخت کوروش دوم هخامنشی بزرگ به دوره ی نوین ایران میرسد ولی در همین دوره ی کوتاه  خوب نامور و نام آور نزد ایرانیان میباشد!
کوشش پژوهشگرانی همچون ، رضا مرادی غیاث آبادی درباره ی اینکه کوروش دوم و دیگر شاهان هخامنشی و رویه همرفته ایران پیش از اسلام چندان هم بزرگ و خوب نبوده است{من پیشتر نوشتاری در این باره نوشته بودم}، چه اندازه توانسته بر این باور مردم {نه همه ی مردم ایران }، همان کسانیکه باورمندان  بزرگی پیش از اسلام ایران هستند، هَنایش (اثر، تاتیر) چه بد و چه خوب بگذارد؟!
آیا این حس دلبستگی ، عِشغ وَری یا دوست داشتن به اندازه ای برای برخی کسان هست تا آن اندازه که پرستیدن  نامش باشد آنجوری که رضا مرادی غیاثآبادی میگوید؟!
دیدگاه من این است که هر چیز از برای بودنش، کم و میانه تا بیش در چیستی خود دارد این نکته در هر جایی از زمین و زمان و  جهان  که باشد کارایی دارد. از اینرو، برخی پیدا میشوند که چیزی را دوست دارند بسیار و حالت پرستش کور کورانه و کسانیکه ساده دوست دارند  و کسانیکه کمتر دوستدارند تا کسانیکه همان را بد دارند و... .
به هر روی، پرستیدن آدم یا هر چیزی اگر پی ورزانه(متعصبانه) یا  چشم و گوش بسته باشد از نظر من  ناخوش هست از پادشاه تا پیغمبر و دینوران و دیگر... .


·     در پایان؛

جدا از یاوران و دوستداران  هر چیز و هر کس، بهتر از نظر من این است که هر چیز و هر کس را در زمان  و جایگاه و منش و روشش خودش شناخت و  باور کرد نه جور دیگر، چراکه رفتارها و منش ها و کنش ها واکنشها و چیز ها میتوانند در گذر زمان و گوناگونی جاها ناهمسان  و دگرگون شوند و یا باشند.
یک نمونه ی کوچک در اینباره نگاره ای خسرو پرویز دوره ی قاجاری است که نگارگر خسرو پرویز ساسانی را همانگونه میداند که شاه قاجاری را میداند و این نبود شناخت درستر از زمان و جایگاه هر چیز و هر کس هست که میتواند مایه ناخوشی و سرگردانی شود.




جهان و جهانیان ، نیک و آسوده و مهربان  و پایدار باشند همیشه



۱۳۹۱ شهریور ۲۶, یکشنبه

هنوز زود است!

پرنده ی چرخ ریسک یا کُلکاپیس





هنوز برای مردم سالاری/ دموکراسی  و آزادی زود هست برای اینکه؛

همچنان جمهوری ولایت فقیه خرش به آسانی از پل میگذرد بدون دردسر ویژه ای!
همچنان توده های مردم تاغتشان  به سر نیامده تا بریزند بیرون کار جمهوری ولایت فقیه اسلامی را یکسره کنند.
همچنان توده های مردم با این   دین سالاری میسازند و میسوزند.
همچنان پیشروان و رهروان آزادیخواه درگیر خود و پیرامون خویشند و ...
همچنان هیچ باوری ز توده ی مردم به دگرگونی نیست
هیچ امیدی در کوتاه زمان  به آزادی نیست
بیننده هستیم که چیزی نیست!

چیزهایی که در بالا گفتم راستی و ارت بود و خودفریبی است اگه به این زودی بتوان از اسلاگرایی ولایت فقیه جان بدر برد و درگیر چیزی همانند آن با نام های گوناگون اگر ایرانی باشد رسید!
رویارویی هتا گفتاری هم باشد باز در برابر فرمانرانی دینی یا حکومتی دینی آن هم اگر اسلامی باشد بسیار سخت میباشد.
با توده های دین دار که دارای اندیشه های دینی پاکیزه و بهسازی نشده هستند چه میشود کرد!
این آشوب هایی که براه افتاده درباره ی فرتورمان / فیلم اسلام ستیز، چیزی جز برانگیختگی یا هیجان جوانانه بهمراه دین گرای خشک نیست که با هم توفان براه می اندازن !
در ایران  با همین جور کارهایی که آمیزه ای از برانگیختگی کم و بیش جوانانه و دین گرایی بود، روح الله خمینی به رهبری شورش به پیروزی رسید. سپس روح الله خمینی به پشتیبانی کم و بیش همانها هی از اسلاگرایی گفت و گفت و انجام هم داد، خب دیگرانی که  اگر آزادی خواه بودند و یا نبودند چه کردن  و چه می توانستن بکنند! کسی نتوانست چه بسا که نمی توانست کاری دربرابرش بکند که جلوی او را بگیرد!
چرا که توده های مردم با او بودن و دین سالاری خریدار داشت اکنون چی؟! اکنون آن اندازه هست که جمهوری ولایت فقیه اسلامی نیافتد و نابود شود!

رشد آگاهی یافتن از آزادی خواهی و مردمسالاری نزد توده ی مردم آن  زمان کم بود اکنون هم بس نیست!
خواست و امید به اندازه ای که خود توده ی مردم بپاخیزن و کاری بکنند هتا با همه ی گرفتاریهایی  که فرنگی ها درست کردن برای ایران و ایرانی، تا هم اکنون نیست!
به باور من، آغاز جنگ هم به آشفتگی و پیچیدگی های بسیار می افزاید و  خود ایران هم سست و بی بنیه خواهد شد که سرانجامش هم به نظر من گنگ و ناپیدا خواهد بود.
براه افتادن خشم و خشونت بگونه ای که نتوان  به آسودگی به خیابان پا گذاشت چیزی که در سوریه هم اکنون رخ میدهد هیچ خوب نیست و آینده  اش هم اگر خوب باشد با تلخی  بسیار همراه خواهد بود. هرچند که دادن هزینه برای هر چیز ناگذیر است.

·     در پایان؛

امید به زنده بودن جنبش سبز ندارم که هیچ، به زنده شدنش هم باور چندانی ندارم! جنبش سبز به باور من یک جنبشی گزیدمانی/  اتخاباتی بود و گمان نمیکنم یک همچین چیزی سال دیگر پدید بیاید یا بگذارند پدید بیاید!
دوران  قاجاری از هر نظر دوره ی خوبی نبود و آسیب های بسیاری به ایران رسیده بود و نشانه هایش هم امروزه آشکار و پیداست که هتا هستی ایران نزدیک به نیست شدن بود با پیمانهایی همچون 1907، براستی  چی میشود کرد که امروزه آن دوران بد شگون  دوباره سر نرسد همچون دوره ی رضا شاه پهلوی، زمانیکه برخی دندان تیز کردن تا اگر ایران سست شد ایران  را تکه و پاره کنند! و بخش بندیهای خودشان را بکنند! چه استواری هست به آینده! چه میشود کرد تا زمانیکه بد خواهان ایران از درون و برون چشم براهند؟!
این  را میدانم که هر چیز زمان و جایگاه خود را میخواهد یا دارد،  ولی آن زمان و بایستگی هایش کی خواهد بود این را نمیدانم  ولی گمانم بر این است که ماه ها و سالهای پر آشوبی  پیش رو خواهیم داشت.








جهان و جهانیان  همی نیک و پایدار و مهربان باشند.

۱۳۹۱ شهریور ۲۴, جمعه

واکنشهای آشوبگرانه ی اسلامگرایان به فیلم اسلام ستیزانه نشانه ی نبود بهسازی و پاکیزگی دین و فرهنگ مردم اسلامی است





رویداد هایی که پس از بازگو شدن فیلم ساخته شده در آمریکا که گویا به اسلام نگاه ستیزه جویانه داشته در برخی کشوهای اسلامی رخ داد و مایه مرگ سفیر آمریکا در لیبی و چند تن دیگر از همکارانش  و ویرانگری های دیگر شد همه اش از نبود بهسازی و پاکیزگری و بهبود دین و فرهنگ جمی(جمعی) و گروهی مردم کشورهای اسلامیده یا اسلامزده میباشد.
از این شلوغکاریها در ایران رخ داد که جمهوری ولایت فقیه اسلامی پدید آمد و میدهد چون که همچنان اسلاگرایی در ایران ماندگار است و پیدا نیست که میرود.
همش هم کسانی پیدا میشوند به بهانه های گوناگون این ور  و آن ور را به آتش بکشند و ویرانی به پا کنند چه هوادار اسلام باشند یا نباشند و یا بی دین باشند.
اکنون هم که جمهوری ولایت فقیه اسلامی فراخوان راهپیمایی روز آدینه یا جمه را پس از نماز جمه داده است میخواهد از این رویداد بهره گیری کند و خود این یادآوری میکند که ایران ما نیز با دردسرهای اینچنینی روبرو است که اگر ایران  به آزادی و مردم سالاری برسد چه گرفتاریهایی خواهیم داشت!
همین است که از نظر من گویند مردمسالاری بایستی از درون  چپیره ها و جامهه ها بجوشد و شکل بگیرد نه سادر شدن آن از راه جنگ و دیگر راه های این چنینی به کشورها.
همین کشور لیبی که با جنگ و رزم قذافی را کنار زد با یاری آمریکا و ناتو، بیشترین  آسیب را به آمریکا زد که خود این رویداد شگفتی  بود!
آیا این  رویداد و رویدادهای همانند این  نشانه های روشنی برای نبود فرهنگ مردمسالاری در نزد همگان آن کشورها نیست؟!
دیدگاه من که میگوید، این  بهبود و بهسازی و پاکیزه نشدن است اگر نگویم وحشیگری! که چیره است در فرهنگ همگانی بسیاری از کشورهای اسلامیده که با کوچکترین خرده گیری یا ناسزا به اسلام دست یازی به خشونت بسیار باب است. اگر بنا باشد مردمسالاری پابرجا شود در آن کشورها چه مردمسالاری شکننده ای میتواند باشد که همچون پوستینی پاره ای بیش نیست.

من زمانیکه که رُخش/ عکس های آشوب های  اسلامگراهای لیبی و مصر و یمن را دیدم حام بهم خورد ولی نگفتم  به به این هم از  پیامد چیزی که  به بهار عرب نامور بود چرا که همچین دید خوبی از آغاز به آن نداشتم. گویا پرچم یا پرچمی مانند القاعده هم برافراشته بودن که خود این بیشتر آشکار میکند که خشم و خشونت ورزی میتواند گسترده تر از این شود و سوریه نیز از چنین حالتی دور نیست و شاید که نه ولی بایستی برای همین باشد که  فرنگی ها به درگیری با سوریه  گرایش کمتری دارند بویژه اینکه سوریه همسایه خاکی اسرائیل است و پاسداری از اسرائیل خواست نخست فرنگیان است تا جلوگیری از کشتار در سوریه.

این رویداد در دوره ای رخ داده که به بهار عربی نامور است و به گفته ی برخی خواستش آزادی و مردمسالاری است. اگر این  رویداد و آن زمانیکه جلوی پخش و نمایش فیلم پرسپلیس از بانو مرجانه ساتراپی گرفته شد در تونس  و همچنین نیرومند شدن اسلامگرایی  بهسازی و بهبود نشده را کنار هم بگذاریم چه میتوان گفت جز سراب مردمسالاری و آزادی در بازه ی کنونی؟!
به این چم و مانی/ معنی که تا رسیدن به مردمسالاری راه درازی مانده و حالا حالاها کشورهای اسلامیده چه عربی و چه نا عربی مانند ایران رها نخواهند شد از باورهای خودکامه و سرکوبگرانه ی چپیره ای و جامهه ای خودشان!

به باور من، ایران ما که کشوری اسلامیده {یا اسلامی شده} است از 1400 سال پیش و امروزه هم کشور به شیوه ی اسلامگرایی اداره میشود از این رنج میبرد که بخش بزرگی از مردم باورهای خودکامه  ی دینی و فرهنگی دارند که بهسازی و پاکیزه و بهبود نشده است و همین مایه ی دشواری رسیدن  به مردمسالاری در آینده نزدیک ایران است.

با اینکه جمهوری ولایت فقیه اسلامی با شیوه ی اسلاگرایانه ی فرمانرانی/ حکومت میکند و از اینرو آرمانشر اسلامی در پندار همگانی را از آن چهره ی مهر و بهشتی  و دادگری که گفته میشد تهی و خالی کرد و میکند  ولی باورهای بهسازی پاکیزه نشده ی دینی و خودکامگی همگانی  و سرکوبگرایانه و پاد و ضد آزادی توده ی مردم، راهی برای ماندگاری جمهوری ولایت فقیه اسلامی و یا شکل های گوناگون کشورداری خودکامه و سرکوبگرایانه اسلامی یا نا اسلامی شده و میشود.

·     در پایان؛
در نبود بهسازی و بهبود و پاکیز گری فرهنگ و دین توده ی مردم، چیزی جز همین رویداد خشم و خشونتباری که رخ داد و خواهد داد، نخواهد بود و با رویکار آمدن فرمانرانی/ حکومت های اسلامگرای بدون  ویژگی هایی که در بالا نام بردم، شاید هر گونه افزایش خشم و خشونتها به شیوه ی گسترده و با اندازه ی ویرانگریهای بالا بیشتر خواهد شد، نمونه اش خود ایران است که بزرگترین رنج و آسیب را به خود ایران و ایرانی زد و میزند. 




جهان و جهانیان  نیک و شاد و آسوده باشند.


۱۳۹۱ شهریور ۲۰, دوشنبه

جانوری دو پا از گونه ی آدمی زاد ----- کسی نیست جز محمود احمدی نژاد!



محمود احمدی نژاد!





او آمد که بیآرد مهر را میان-----چه شد زهر آمد جایش میان؟

همی  پارسا پیشگی  کرد نماد----- نام فسادگران در جیب نهاد!

همی گفت راه به راه که رو کنم-----زمانش که شد چوب لایه چرخشان کنم!

کاخ شهرداری ننشسته رها کردیم ما----- نشان  دایدم ز آنها جدا هستیم ما

خواهیم مهرورزی را دهیم گسترش-----آوردن نفت به سفره ها هست بسترش!

زمان ها گذشت و گذشت-----هر چه گفته بود ز یادها برفت

ز پر کاری او و یارانش همی-----رسد ما را گه بی گاه، پته رو کنی!

دانی که او چگونه گردش کند-----به نام کاری سفر، ایرانگردی کند!

همی گوید که ما نوکر مردمیم-----نگوید چرا آزارگر مردمیم!

گر ز دستیارانش چیزی لو رود-----برای زد و بند با سران  دیگر با سر رود

فسادگری لو نداد که هیچ-----خود تا توانست داد پیچ

گویا مانده تا خوب خوب پر شود-----نام برخی کسان در آن تو شود!

زبان دارد یکی بلند و دراز-----ز هر چیز و هر کس  گوید بدون تراز!

جوری هستند همه با او آشنا-----که گویی  دلقکیست شادی آورا!

لیچار و خالی به اندازه ای بندد او-----که گر بشمری فراموش  کنی هم او

این است سالار جمهور ایران  ما----- نسناس * مزه پران  ویران گرا!

گر ز او گیریم وَرجه و وُرجه را----- باز او به چهر ماندچو نسناس ها!

برآوردم چامه ای برازنده ی آن-----که شاید پُر کند سخنانی باره ی آن

کمی گفتم هر چه بود گویا بود و پُر-----کزین بیشتر مگر باشد سخن نَغز* و سُر

جانوری دو پا از گونه ی آدمی زاد-----کسی نیست جز محمود احمدی نژاد!



*نسناس = میمون
*نَغز=  شیرین، سُر،  روان و...




شاد و نیک باشند جهانیان تا همی----- مهربان و آرامشمند باشند تا همی

رو به آینده نیک گویم درود-----تا آغازی دوباره همگان بدرود



۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

بسته شدن سفارت کانادا در ایران و فشار تازه اروپا و آمریکا، یک گام دیگر به سوی جنگ؟!


نگاره هایی که برای جنگ با ایران درست کرده اند!




به نظر میاد که با این واکنش تازه ی کانادا در رابطه با ایران و خبر آروایش/ تحریم های تازه ی اروپا بر ایران  و چه بسا بستن سفارت های کشورهای اروپایی در تهران  در روزهای آینده مایه ی تندتر شدن رویدادهای کنونی خواهد شد و شاید بنا بر این  پندار که  در هنگام جنگ، کشورهای اروپایی و کشورهای همسو با آنها ترس از گروگانگیری و آدم ربایی و هتا کشتن! نمایندگان خود داشته باشند!
دیدگاه من این هست که همه چیز بستگی دارد به پرونده ی هسته ای ایران در برابر اسرائیل و  فشاری که بویژه اسرائیل به برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی می آورد و به گفته ای سخنش خریدار دارد!

شاید در گام نخست تنها به فشارهای کارکیاییک/ دیپلماتیک خرسند باشند ولی،

_ از سوی دیگر اسرائیل را چه میکنند که آمادگی تاختن  و نبرد با ایران را دارد؟!
_ آیا میتوان گفت که  پیش نیاز های جنگ با ایران در حال فراهم شدن  100% است؟!
_ آیا در هنگامه ی جنگی خونین  و پر آشوب میباشم که فردایش مه آلود است؟!
_ آیا میتوان باور کرد که بستن سفارت کانادا در ایران برای کفه ی سنگین  خورد کردن "هوده ی مردم/ نقض حقوق  بشر" بود نه فشارهای اسرائیل؟!


ایران دوره ی جمهوری ولایت فقیه اسلامی از سفت و سختی بالایی برخوردار است در برابر بیگانگان که این  کمه کم در 200 سال گذشته تا اندازه ی بسیاری بی پیشینه بوده است و به آسانی زیر بار فشار فزاینده خم نخواهد شد و کوتاه نخواهد آمد! این روز ها هم که گویی شمارش واژگون را میماند که در حال کم شدن و رسیدن به صفر است. حال چه میشود اگر هیچ یک کوتاه نیایند؟! خب جنگ رنج آور آغاز خواهد شد!


پذیرش این که اروپایی ها و آمریکایی ها و کانادایی ها همش در اندیشه ی خورد شدن هوده ی مردم/ حقوق بشر هستند و نه سود و هوده ی خود که نگه داشت اسرائیل هم یکی از آنها است برای من سخت و باور ناپذیر است!


هنگامیکه وزیر خارجه انگلستان در باره ی نابودی چند تن در خوزستان که از نظر جمهوری ولایت فقیه اسلامی دشمن الله! و قاچاقگر (یا محارب و قاچاقچی) و دیگر... هستند ولی کسانی دیگر آن ها را  پوینده ی شهری/  فعال مدنی بازگو میکنند، سخن میگوید و نشانه ای از شکستن هوده ی مردم / نقض حقوق بشر میداند و لی ایرانیانی که در عربستان نابود شدند هیچ! روشن میکند که داستان همان داستان بنیادین روال جهان است که در  بهره و سود و ارزش هر چیز و هر کس چکیده میشود.


برای همه ی ایرانیان روزهای سختی پیش رو هست از خودم تا دیگران، گویا میخواهند فشار را آنچنان بالا ببرند که بیش از پیش گرانی در ایران بیشتر بشود تا پیر مردم دربیاد ولی که چی؟! خیزشی بپا شود! که چی بشه؟! جمهوری ولایت فقیه بمب هسته ای نسازد! حالا مردمسالاری بپا نشد که نشد! و گرنه جنگ و کشت و کشتار!



برنامه ی هسته ای ایران جای خودش ارزش دارد بویژه اگر درباره بمب باشد همینجوری هزار جور  دید و نظر بد درباره ی بودن یکپارچه ی همین ایران دارند بیگانگان، حال نگاهی کوتاه به این جدا از اینکه جمهوری ولایت فقیه باشد یا نه، میخواهند ایران در مهار  اروپاگرایان باشد نه خودسالار و نیرومند با پشتوانه ی بومی! چه مردمسالار باشد یا نه! به نظر ایران را دوست یا دشمن کوچک و کوچک میخواهند!


آیا درست است که ایران کنام کشور های اروپاگرا شود مانند دوران قاجار و پادشاهی رضا شاه پهلوی؟! بگیرند و ببرند و بخورند و هر کاری میخواهند بکنند و ایران را پار و پاره بکنند کاری که نشد بکنند در آن دوران ولی گویا با سخنان نماینده ی کالیفرنیا ی آمریکا که به تازگی گنده گویی کرده و سخن از تکه و پاره کردن ایران نموده بود، دوباره آغاز به کار شدند و به گفته ی خودشان آزادی و مردمسالاری و پشتیبان ارزش ها از این گونه سخنان که سر انجام بگویند برای آسیب رساندن به جمهوری ولایت فقیه اسلامی و سود رسانی به اسرائیل و...!
این کانادا هم که سخن از نژاد پرستی، پاد و ضد سامی بودن میکند! این همه اگر نگویم عرب که عرب زبان دور و بر  اسرائیل که اسرائیلی ها از بسیاری جاهای گوناگون کره ی زمین به آنجا آمده اند زندگی میکنند و زبانشان با عبری همخانوادگی نزدیک دارد و بگونه ای سامی شمرده میشوند سخن نمیگویند! از فلستین یا پلستین سخن نمیگویند که چیست و فلستینی کیست!
بان گی مون و دیگران نیز گویی فلستین و فلستینی برایشان چیزی نیست همه میگویند ایران اسرائیل را به نابودی و هلوکاست زلیفن/ تهدید میکند! نباید بگوید و توی نشست بی پیمانها در تهران هم بگفته ی خودشان گوشزد نمودند و... همه چیز اسرائیلی شده برای اروپاگرایان! که از نظر من بایستی این نگرش شکسته شود وگرنه چگونه ایران میتواند کشور ی خودسالار  و نیرومند و مردمسالار باشد و سخنش را بازگو کند ولی اسرائیل آشوب بپا نکند زیر آبی نزند؟!


باور من این هست که  اروپاگرایان با سرداری اسرائیل در خورایمیانه/ خاورمیانه میکوشد که ایران نابسامان و درگیر  با گروه هایی همچون پژاک و جندالله و تبار/ تبار گرایان و دیگر... بشود تا بتوانند هم جا پای اروپاگرایان در این سرزمینها سفت باشد و سودها و بهره هایشان بهم نخورد و آسیبی نرسد! آن جور که پیداست آنها نمیگذارند هیچ کشوری در این بوم جهان تواناییش بالاتر از  اسرائیل باشد.



·      در پایان؛

روزهای سختی پیش رو در نزدیکی هستند و هیچ کار ی هم به این سادگی گویا نمیتوان کرد که کم تر شود و این در حالی است که روز به روز بر سختیش افزوده میشود!
نگرانی ژرف من جنگ خانمان سوز  و آروایش یا تحریم های آسیب رسان هست که همچون ابرهای توفانی در حال نزدیک شدن هست!
هتا از نظر من کار از هشدار هم گذشته!کسی را گوش شنوا نیست و کسی را توان ماندن نیست  همچون ترمز بریده ها و شَل ها با شیب آرام گویا در حال فتادن هستیم!




آرزوی  نیک دلی، به روزی، مهربانی و پایندگی همیشه گی برای مردم جهان از  ایرانی تا به انیرانی دارم.