۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

پس از جمهوری ولایت فقیه اسلامی چه بر سر ایران و ایرانی خواهد آمد؟



                                                          نمایی ماهواره ای از  کره ی زمین که  دل زمین،   ایران را نمایش میدهد.






من گمان نمیکنم گذر از جمهوری ولایت فقیه اسلامی آسان و با دردسر کم همراه باشد،  چرا؟!
چونکه  جمهوری ولایت فقیه از نظر من ایستادگی سختی خواهد داشت  همانجور که تا کنون داشته است که آن هم از برای ساختار  سفت و سخت و دینی اش است با گوناگون نیروهای مهارگر و سرکوبگر،  ولی جدا از آن،  چون ایران در این زمان با بسیاری از کشورهای پیشرو و توانمند  فرنگی یا دشستری(غربی)  ربط و پیوست خوبی ندارد ،  میتوان گفت که کار به جنگ و کشت و کشتار  بسیار خواهد رسید!  مگر اینکه یکی از دو پهلو ها یا طرف ها  کوتاه بیاید که بسیار دور به نظر میرسد.
آنچه که من از آن میترسم یکی همان جنگ و کشتارهای فراوانش است و دیگری  بخشبندی های تباری یا قومی و زبانی هست.  همانجور که گفتم ربط  و پیویست میان آمریکا و اروپا و رویهم رفته فرنگ با ایران کنونی خوب نیست و با نبود جایگذین خوب برای ایران یکپارچه با مردمسالاری ویژه ی ایران و ایرانی، چیزی جز  "جایگزین یا اپوزوسیون فرنگی" نخواهد بود!  که توان و نیروی ایران را خواهد گرفت با پشتیبانی از برخی از تبار گرایان(قوم گراها) " به نام مردمسالاری و هوده ی مردم (حقوق بشر) {به شیوه ی فرنگی}، 
خوزستان،  آذربایجان،  کردستان،  بلوچستان،  لرستان و...  را  که اگر  جدا  نکنند ایالت خواهند کرد،  به همین سادگی!  همین فرنگی ها! آن هم وابسته به خود به گونه ای که چیزی از ایران نخواهد ماند،  چیزی از مردم ایران نخواهد ماند،  ایران کنام درنده گان  و دغلبازان و دغا کاران و خائن پیشگان میشود!  {ایران یکپارچه  بیش باد}
که تا بجنبی با گوشه چشمی از فرنگی ها سخن از جدایی خواهند زد ! این اسرائیل هم سود و بهره اش در همین است.  یک ایران پاره پاره یا سست شده دیگر برای آن ها سیج یا خطری ندارد! حالا بشینید و بشینیم که آزادی،  مردمسالاری،  هوده ی مردم(حقوق بشر) میخواهیم بدون هیچ ارزیابی و اندازه گیری که کدام جایگذین این را میخواهد بدهد؟!  چجوری میخواهد بدهد؟!
چه میخواهد بر سر ایران و ایرانی بیاورد؟! توی همین گفتگوهایی که  هر از چندگاهی در این ور آن ور فرنگ از  اروپا گرفته تا آمریکا سخن از زانیچ (ملت) سازی از سوی گروه های هوادار آن،  به میان می آید! سپس هم سخن از "صندوق رای" میکنند!
 زیر سایه چه و کی می خواهند رای گیری کنند؟!  ارتش دشمن فروگیرنده و اشغالگر؟! گماشتگان سی آی ای و موساد و ام آی 6 و... ؟!  که مجاهدین خلق و جندالله و پژاک و...  و خودباختگان در سر سفره بنشینند و سودی ببرند از این زمان کمیاب؟!
خواهشمندم ایرانیان این پرسش ها را باب کنید بارها و بارها بازگو کنید و بنویسید و گوش فلک را پُر کنید تا شاید به شرم آیند برخی از  فراوان بودن این نگرش ها و بینش ها  نزد مردم!
هیچ راهی بهتر از بروز  و شکوفایی و دگرگونی از درون ایران نیست که گر دگرگونی  از بیرون به درون باشد راه به ناکجا آباد خارج نشینانی(همه نه) که دستشان به همکاری سازمانهای انیشگی یا جاسوسی فرنگی آلوده هست و پول میگیرند خواهد رسید که سیج و خطرش بسیار بیشتر از
دگرگونی از درون و درونزایی مردمسالاری خواهد بود. {همه ی آنها که برون  و خارج از ایران هستن ر ا نمیشود مزدور  و  گماشته ی بیگانگان دانست از نظر من، مگر آنکه ثبت و آشکار شود.}
آیا باید همینجور بیاستیم تا برایمان مردمسالاری نسخه بپیچند بدون در نظر گرفتن ویژگی های ایران و ایرانی؟!  گویند که روح الله خمینی در فرانسه گفته بود جمهوری مانند  همین فرانسه و... {جدا از سخن و حرف توی دهن گذاشتن و دروغگویی و...} یا گفته میشود که مردمسالاری {یا} "دموکراسی به مانند غربی"  این سخن نشان دهنده ی نمای بیرونی مردمسالاری یا دموکراسی هست{نزد  توده های مردم آزادی چپیره و جامعه، که این جور آزادی ها تنها بخشی از مردمسالاری هستن نه همه آن که بدون داشتن برای نمونه آزادی بیان و گفتار  و  آزادی دادگستری و قضایی و... ، مردمسالاری و نیاز به پاسداشت آن بهمراه هوده ی مردم چیز بسیار اندکی خواهد بود}.  همانند سازی به  شیوه فرنگی برای ایران بدون در نظر گرفتن شاید ها و باید ها و فرهنگ و جایگاه ایران و ایرانی که کار همگان مردم یا عوام مردم{نا آگاه} و خودباختگان و دغلبازان است.  این نگرش همچون  رفتار کبکی را می ماند که میخواهد ادای کلاغ را دربیاورد  که رفتار خود را فراموش میکند!
سخن از ایران و ایرانی یکپارچه هست نه پاره پاره و نابوده شده بنا بر نسخه پیچی فرنگی!
*رای گیری و نظر پرسی بدون پیش زمینه نمیشود.  هر چه راه خود را دارد،  نخست پندار و بینش های مردم به سویی کشیده میشود،  سپس نظر خواهی!
 نمونه اش این که،  نخست ایران هراسی میشود سپس همین میشود پس زمینه ی نظر خواهی در فرنگ برای رویاروی با ایران و یا  نخست فشار آروایش ها یا تحریم های فزاینده و گزنده را بیشتر میکنند و سپس پرسش میشود غنی سازی اورانیوم خوب است یا نه!  
یا به گونه ای دیگر در ایران سال 1358 همه پرسی میگذارند که جمهوری اسلامی آری یا نآری!
"پس زمینه اش که دین است" ولی ساستاری یا سیاست بهمراه هنجارهای کشوری و لشگری را پس از رای گیری میگذارند! بدون روشنگری!
این را از نظر من ساستاری یا سیاست!  میشودگفت. گونه ای از بازی دادن یا گول زدن مردم برای سود و بهره وری!
 بله،  از نظر من ساستاری یا سیاست همین است.
در پایان؛
من چه می دانم که در پندار آمریکاییها و اسراییلی ها و اروپایی ها چه میگذرد!  من تنها گمانه های خودم را گفتم و پافشاری دارم که ایران  از دیگر کشورهای دور و بر خودش بزرگتر و مانده گار تر است و نیز  وَهاک مَند تر(مهمتر) هم  است،  برای همین هم نبایستی خواست و گذاشت که همچون کشورهای عربی با آن رفتار شود(هر چند که ولایت فقیه اسلاگرا  است و ایران اسلامی نما بنیانش است و دین اسلام عربی هست)  که به نظر همه ی آن  کشورهای عربی بسیار وابسته ی ساستاری یا سیاسی هستن به فرنگ بجز شاید سوریه که آن هم به نظر نزدیک به فروپاشی است و در حال رفتن به کنار دیگر کشورهای عربی!  از نظر وابستگی به فرنگ (وابستگی ساستاری یا سیاسی  نکته ی سخنم است.  نیازی  نیست برای خودسالاری همچون جمهوری ولایت فقیه، هراینه یا حتما گفتگو ننمود با آمریکا و...، میتوان جور دیگری هم نگاه کرد!  سخنان را  شنید و  اندیشه و رایزنی کرد  و در راستای سود های  کشوری و مردمی و زانیچی=ملی، گفتار و رفتار  و کردار نمود.)


                                                                              خورایمیانه با نگینی چو ایران میدرخشد.




به هر روی،  بایستی همیشه هوشیار بود و راه کار درست و  ارزنده در زمان درست داد تا میهن زیبایمان،  ایران همیشه یکپارچه و تندرست بماند.
امیدوارم هوا و جَو  این گونه سخنان بیشتر و بیشتر شود و سخنان کج و گمراه کننده هم کمتر شود و  ایران و ایرانی بماند همیشه ماندگار و سبز .


مرا  نیک داری ، مهربان میهنم-----بمانی نیک تا همیشه ، مام میهنم
شادم با  زمین و دریاهایت همی-----  ز  دل خواهم  پاکی و آزادیت همی




پاینده باشد جهان و ایران با مردمانش.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر