۱۳۹۱ مرداد ۷, شنبه

میر حسین موسوی و مهدی کروبی خواهان جمهوری اسلامی با خوانش روح الله خمینی هستند!




میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، محمد خاتمی و مهدی کروبی با عبدالله نوری!





بنا به گفته های رک و رو راست مجتبی واحدی، "مهدی کروبی به خوانش روح الله خمینی از جمهوری اسلامی باور دارد" و میر حسین موسوی و دیگر "اصلاح طلبان" هم به "دوران طلایی امام"! باور دارند.
می دانید که هر دویشان در آن دورانی که میگونید و میخواهند برگردانند نه تنها خودشان را که همه ی ایرانیان را!، ناز چشم و "یار و یاور" رهبر آنزمان جمهوری ولایت فقیه اسلامی، روح الله خمینی بودند ولی حالا خار  چشم رهبر کنونی و سینه چاکان آن هستند!
من هم رک و رو راست بگم که گر میر حسین موسوی را رای دادم برای گزینش ز "بد و بدتر" بود که به نظر بهتر و میانه روتر از محمود احمدی نژاد بود {بویژه اینکه خودم روان میانه رویی در رفتار و کردار دارم} و اگر هموند ستادش بودم  برای یک آموختگی(تجربه ی) ساده بود، همین!. ولی پس از 22 خرداد داستان به ُکلی دگرگون شد و اگر بنا باشد رای گیری شود سال دیگه، من رای نمیدم چه رسد به اینکه هموند(عضو) ستاد گزیدمان(انتخابات) آن دوره برای این و آن باشم!
هیچ چیز بهتر نشده که بدتر شده و گرفتاریهای دیگری چون کمبودها و کاستیهای گوناگون از گرانی فزاینده گرفته تا "قحطی" و سایه ی جنگ که پیش روست، نشانه ها ی روشنی از بدتر بودن و بدتر شدن حال و روز ایران و ایرانی است و نیز اینهمانی هایی با به گفته ی اصلاح طلبان "دوران طلایی امام" دارد! مگر در آن دوره جنگ و کشتار، سرکوبگری، گرانی، تهی دستی بیشتر، ویرانی شهرها و دیگر چیزها هستی نداشت؟!
ولی یک چیزهای ارزنده و سازنده داشت برای برخی جدا از سفت کردن پایه های جمهوری ولایت فقیه اسلامی، آن هم مهتری و برتری میر حسین موسوی و مهدی کروبی و دیگر "اصلاح طلبان"، برای "انقلابی و حزب اللهی" بودن و ناز چشم و یار و یاور و  نور چشم روح الله خمینی بودن!
روح الله خمینی برای ماندگاری میر حسین موسوی در پست نخست وزیری روبروی علی خامنه ای و شاید کسان دیگر می ایستاد و از او پشتیبانی ها میکرد! ولی زمانیکه مُرد "دوران طلایی امام" به پایان رسید و گویا تازه دوران سیاهی آغاز شد! کسی نبود از او پشتیبانی کند و گویا تنها علی خامنه ای و دورانش و آن خشم و نفرتی که علی خامنه ای دارد از میر حسین موسوی و... مایه ی همه ی گرفتاری ها و کجروی ها است و دیگر هیچ!
از این رو،
آیا آزادی خواهان مردمسالار باید با داستان پردازی، "اصلاح طلبان" را آزادیخواه و مردمسالار و جدا از جمهوری ولایت فقیه اسلامی و برانداز بدانند و نشان دهند؟!
به زبان ساده، خودمان(آزادی خواهان مردمسالار) را گول بزنیم؟!
در میان "اصلاح طلبان" یک چهره از همه رک و رو راستر دیده میشود آنهم مجتبی واحدی است که به تازگی از رایزنی و کنکاشگری مهدی کروبی کناره گیری کرد! و باز هم رک رو راست گفت که دیدگاه مهدی کروبی{آرمانش}، "جمهوریاسلامی با خوانش روح الله خمینی" است!
خب این هم میشه همان دوره ی پیش از 1357 که بیشتر آزادیخواهان گروهی و مردمی و اسلامگراها و هتا دغلبازان(خیانتگران) و گروههای خودکامه ی ستمگر، از روح الله خمینی پشتیبانی میکردند! سپس برایندش شد "جمهوری{ولایت فقیه} اسلامی با خوانش روح الله خمینی= دوران طلایی امام تا پیش از رهبری علی خامنه ای{از دیدگاه آنان}"، همان خوانشی که میگفت؛ "چی هست میگویید اقتصاد، اقتصاد! اقتصاد مال خر است! چون خر هم، همش به فکر شکمش هست!" ... .
  
·      به این میگن دستی دستی به دره فتادن!


بنا به گفته ی ابوالحسن بنی صدر{پارسال در برنامه تلوزیونی}، او و دیگر نزدیکان روح الله خمینی برای او دیپ یا متن سخنرانی را آماده میکردن{دست کم در فرانسه} و او یک اسلامی به واژه ها می افزود!(مانند جمهوری اسلامی) و نیز هنگامیکه روح الله خمینی در نجف بود نوشته های ولایت فقیه را به بنی صدر نشان داده بود و با هم درباره اش گپ زدن و سخنها گفتند!.
همچنین یکی از فرزندان مهدی بازرگان{پارسال در برنامه تلوزیونی} میگفت که آنها میدانستن که روح الله خمینی چه دیدگاهی دارد ولی "گمان نمیکردند که آخوندها بخواهند خودشان {و هَمپالگیهایشان} کشور را بگردانند و اگر اینکار را کنند نمیتوانند و سرانجام این کار به ایشان {ساستریمداران(سیاستمداران)} سپرده میشود"!
به این میگن دستی دستی فتادن در دره !


·      بنا به گفته ی روح الله خمینی مردم برای اسلام شورش(انقلاب) کردن!


آیا بایستی به کسانیکه به دوران ویرانی و آشفتگی، واپسماندگی، جنگ و کشتار و سرکوب، "دوران طلایی امام" میگویند، باورکنیم که آزادیخواه و مردمسالار هستند؟! که اگر زمانش برسد با رای دادن میشود برگزید این و آن را؟! و هرچه مردم بگویند همان میشود؟!
بنا به گفته روح الله خمینی"میرزان رای ملت است"! خب چه شد؟! آیا مردمسالاری و جمهوری مردماتیک(دموکراتیک) پدید آمد؟! آزادی بیشتر شد یا کمتر؟!
آیا روح الله خمینی که در جایگاه "رهبر دوران طلایی" بوده است توانست جمهوری مردماتیک(دموکراتیک) پایه گذاری کند و آزادی، مهر و دادگری و پیشرفت را گسترش دهد یا جمهوری ولایت فقیه اسلامی و گسترش زندانیان، بگیر و ببندها و واپسماندگی ها را که به گفته ی خودش"زن و مرد لخت در دریا مردم پوستشان را میکنند... موسیقی حرام است و..."
مگر انبوهی از مردم به روح الله خمینی باور نداشتن؟! مگر به او اِوِستام (اعتماد) نداشتن؟! و جمهوری اسلامی را برنگذیدند؟!
حالا هم میر حسین موسوی و مهدی کروبی میخواهند ایران و ایرانیان را به آن دوران بنا به گفته خودشان طلایی برسانند یا برگردانند!

ولی گویا به آنها برای برگشت نیازی نیست خودمان داریم به آن دوران بدون نیاز به آنها میرسیم! از آروایش(تحریم) ها سخت و ویرانگر، گرفته تا سایه ی ناگوار جنگ و ستیز، سرکوبگری خونین و آشفتگی بیشتر و تهی دستی بیشتر مردم در آینده ی نزدیک!

اگر به مردمسالاری و جدایی دین از ساستاری(سیاست)، آزادی گفتار و بیان و اندیشه و دینی یا بی دینی، هوده ی(حق، حقوق) مردم و برابر زنان با مردان و پوشش و... باور داریم پس،
بایستی بگوییم و بنویسیم و برسانیم به گوش آنهایی که می اندیشند با "اصلاح طلبان و راه و روششان {جاده هموار کن ولایت فقیه و مایه ی ماندگاریش}" در جمهوری ولایت فقیه اسلامی میشود به همه ی آن چیزهای نیکی که در بالا گفتم رسید!{زهی پندار پوچ!}
نه خیر نمیتوان رسید، بایستی بازگو نمود که با ساختار نادرست و ویرانگر و خودکامه ولایت فقیه اسلامی، جمهوری هیچ چم و مانایی ندارد و جز خودکامگی و نیرنگ و فریب مردمسالاری، چیزی نیست! {از نظر من}

 تا "رک و رو راست و بدون پرده پوشی" سخن از آن چیزهای نیکی که در بالا نام بردم در گفتار و کردار و پندار "اصلاح طلبان" و کسان دیگر در نیاید چه بدرد میخورد به دنبالشان راه افتادن؟!
نمونه اش شورای هماهنگی راه سبز امید با هموندان(عضوهای) ناپیدایش و سخنگوی کمتر رک و کم روراست آن، اردشیر امیر ارجمند!
از اینرو بهتر است آن را "شولای همافنگی لایه سرد گُمید" نمام نهاد!
ولی بجایش مجتبی واحدی {که گویا از آن شورای بی جان هم نیست}، رک و رو راستر به نظر میرسد و خواهان جدایی دین از ساستاری (=سیاست) شده است!
کسانی چون مجتبی واحدی از اردشیر امیر ارجمند و رجب علی مزروعی بهتر به نظر می آیند.

·      درپایان؛


بایستی گفت و گفت، نوشت و نوشت از این جور سخنان تا آنهایی که دو دل هستند به خودکامگی زشت و نادرست ولایت فقیه اسلامی از آغاز آن {با روح الله خمینی} تا به اکنون {با علی خامنه ای} از آن دل بکنند و به آزادیخواهان مردمسالار بپیوندند و برای ایران و ایرانی رو به جلو نیک کوشش کنند.

در همین زمینه نوشتار "اصلاح طلبان و محمد خاتمی" نیز که به زبان ادبی چامه(سروده، شعر) است در دسترس میباشد.


جهان و نگینش ایران، آزاد وآسوده و نیک باشند با مردمانش همیشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر